کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی     نوع شعر : مدح     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

رخصت گرفت بـادصبا از امام ما            تا که به محـضرش برساند سلام ما

سائل سلام داد و کریمی علیک گفت            سلـطان اشـاره کرد نـوشتـنـد نام ما


هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق            ثبت است بر جریـدۀ عـالـم دوام ما

ما بی‌نگـاه حـضرتش آدم نمی‌شویم            ناپخته است بی‌کرمش خشت خام ما

زائر شدیم و زائـرمان‌ جبـرییل شد            در بارگـاه اوست چـنین بار‌ِ‌عـام ما

میـخـانه است بـارگـه ثـامـن‌الحجـج            در هر رواق پر شده از نور، جام ما

رو به ضریح پیش‌ خودم فکر می‌کنم            دستی که ریخت شهد محبّت به کام ما

نقاره… باز پنجره فولاد شد شلوغ            طـفـلی گرفـته است شـفا از امام ما

آقا سه‌جا به زائر خود لطف می‌کند            خـتـم کـلام، می‌شـود آتش حـرام ما

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

رو به ضریح پیش‌ خودم فکر می‌کنم            دست که ریخت شهد محبت به کام ما

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : عالیه رجبی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای در تن بی‌تاب زمین، قـلب تپـنده            در گوش زمان اسم تو اعجاز کننده

هـمنام یدالـلهی و اعجاب برانگـیـز            در دست تو هر معجزه یک برگ برنده


پیچیده در آغوش پُر از مهر حریمت            آرامـش دلهـای ظـریف و شکـنـنـده

با پنجره فولاد الهی‌ت عجـین‌ است            درمـان مـرض های مـداوا نـشونـده

بسته‌ست به کندوی عسل خیز ضریحت            شیرین شدن تـلخـی غـم‌های گـزنده

آواز مـسـیـحـایی نــقّـارۀ صـحـنـت            ناخواسته دل می‌برد از هر شنونده

از بسکه دل ما به هوایت زده پرپر            زیر قـدمت پُـر شده از بـال پـرنـده

یک روز اگر از حرمت دور بمانم            جان می‌دهم از غصۀ این درد کُشنده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین ابیات زیر کنید.

ای در تن بی‌تاب زمین، قـلب تپـنده            در گوش زمان اسم تو دیوانه کننده

با پنجره فولاد عجیب تو عجین‌ست            درمـان مـرض های مـداوا نـشونـده

مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام

شاعر : منصوره محمدی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

از عشقِ رضا، نبضِ زمان در نوسان است            از برکتِ عشقش، نفسم در هیجان است

وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست            آغوش حرم، اَمن‌ترین جای جهان است


هر یک طپشِ قلبِ من از ضربِ نگاهش            در سینه به عشقِ حرمش در ضربان است

در حولِ مـدارِ گُـلِ خـورشیدِ جـمـالش            منظومۀ عرشِ علوی در دوَران است

از سـمت حـریـمِ رضـوی آمـده گـویـا            وقتی نفسِ باد صبا مشک فـشان است

سرمـایـۀ من عـشقِ شَهـنـشـاهِ دل آرام            هر ثانیه‌اش ناب ترین گنجِ زمان است

طعـمِ شـعـفِ شـوکتِ پـرواز چـشـیـدَم            در پهنۀ عرشی که چنین اَمن و اَمان است

چـشمِ دل ما دوخـته بر گوشۀ چشمش            با گوشۀ چشمی به دلم، تاب و توان است

در پنجـرۀ چـشمِ ضریحَـش گِرۀ عشق            لبریز از احساسِ دو چشمی نگران است

در چـشـمـۀ چـشـمانِ امـیـدم دمِ دیـدار            احساسِ شعف، در رگِ هر دیده عیان است

از دیـده و دل پَر بِکـِشد وسعتِ غـم‌ها            وقتی گل لبخندِ رضا سیبِ جنان است

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد مبشری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

سـال‌ها دیـدۀ دل جانب رضوان داریم            این چنین میل تماشای تو جانان داریم
چون که دوریم ز تو حال پریشان داریم            روز و شب قبلۀ جان سوی خراسان داریم


کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد
انعکاسی‌ست که از چشم سیاهت دارد

ما نه تـسلـیمِ تو در اوج رضائـیم همه            لطـف تو بود که در دین خـدائـیم همه
ما که با اسـم تو در ذکر و نوائیم همه            به تـولّای تو در مهـر و صفائـیم همه

هر کجـائـیم به کـوی حرمت مهـمانیم
به خـدا تا به ابـد در حـرمت می‌مـانیم

مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست            وسط باغ جنان، خُلد برین مرقد توست
حلقۀ هر دو جهان را چو نگین مرقد توست            آنکه غم می‌برَد از قلب غمین مرقد توست

بی‌شـمارند ملائک به طـواف حـرمت
سـجـدۀ اهل سـمـاوات به خاک قـدمت

آستان تو همان عرش خدای ازلی‌ست            مهر و حُب تو همان معنی خیرالعملی‌ست
تویی آن که به جهان سرور و مولا و ولی‌ست            لقبت گر چه رضا، نام قشنگ تو علی‌ست

بر هـمـه عـالـم و آدم تو ولایت داری
بس که دل برده‌ای و جام محبت داری

خُرَّم آن دل که به عشاق رهت پیوسته            جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته
سـائـلی آمده که دل به عـطایت بـسـته            رحم کن حضرت سلطان به دل بشکسته

ردِّ سـائـل نـنـمـایـی که مـرامت نـبـوَد
بخششِ کم نه، که در شأن و مقامت نبوَد

عرش حق سقف وَزینی است که بر پایۀ تو            هستی عالمی از جان گرانمایۀ توست
شرح گـل ذرّۀ بی‌قـدر ز آرایـۀ توست           
جـمع آیـات الـهـی هـمگـی آیـۀ توست

جلوۀ طور ز یک سایۀ تو منجلی‌است
برترین معجز موسایی و نامت علی‌است

آشـنـایی من و تـو ز قـدیـم است قـدیـم            دل من کنج حریم تو مقـیـم است مقـیم
به خدا جنتم این کوی و حریم است حریم            یار من سرور و آقا و کریم است کریم

مرز ایمان به تو، مرز است به خوبی و بدی
زائر قـبـر تو چون زائر عـرش ابـدی

مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد            در میـانـش حـرم و گـنـبـد زیـبـا دارد
پـارۀ جـان و تن حـضرت طاهـا دارد            مرقـدت بوی گـل یـوسف زهـرا دارد

لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است
به برت هدیۀ ناقـابل ما این جان است

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسدس

باید به عـشق گـنـبـد تو یـاکـریم شد            روی مـنـاره‌هـای الـهـی مـقـیـم شـد

حیف است پا به صحن و سرای شما نهم            بـاید سـوار بـال مـلک یا نـسـیم شد


هر کس دخیل پنجـره فولاد می‌شود

تا روز حـشر خـانه‌اش آباد می‌شود

صحن و سرای خانه‌ات آباد یا رضا            صید تـوأیم گر تویی صیاد یا رضا

روزی سـفره‌های شب ما زیـاد شد            وقتی که راهمان به تو افتاد یا رضا

مهر تو را به آب و گل ما گذاشتـند

نام تو را شـفـاعت عـالـم نگـاشـتـند

بـال و پـر فـرشـته گـلـیـم سرای تو            آقـا شـود کــنـار تـو آقـا، گـدای تـو

آنقـدر وسعت حرمت کبریایی است            جا شد بهشت گوشه صحن و سرای تو

حالا بهـشت، هم نـفـس زائرت شده

در کوچه‌های دور حرم عابرت شده

بایـد بـرای درک تو پـر در بیـاورم            غیر از رئـوف، واژه بهـتر بیاورم

بـایـد بـرای مـنـقـبـت بـی‌کـرانـه‌ات            یک صفحه‌ای به وسعت محشر بیاورم

محشر به شانه‌های تو مثل کبوتر است

وصف تو از خیال و شعورم فراتر است

بی نورت آفتاب به دردی نمی‌خورد            بی‌عطر تو گلاب به دردی نمی‌خورد

بوسه، مرا ز پای تو سیراب می‌کند            با این حساب، آب، به دردی نمی‌خورد

یـک ذرّه از تـلـؤلـؤ تـو آفـتـاب شد

خورشید بی وجود تو خانه‌خراب شد

صحن عتیق هرچه مسلمان درست کرد            از برکت تو بوذر و سلمان درست کرد

شبهـای جـمعه از نفـس زائـران تو            دور ضریح، چند سلیمان درست کرد

بیهوده نیست عاشق تو بی قـرار تو

اینگونه بود مور شدن در جوار تو

خوب است در حریم شما استخاره‌ها            هـیچ‌اند در بـرابـر نـورت سـتاره‌ها

سوگند می‌خورم به جلال تو یا رضا            عرش خداست بر سر دوش مناره‌ها

پیش تو استخـاره گرفـتـیم و بد نشد

گـلـدسـته حـریـم تو آقـا رصد نـشـد

هرجا کریم هست، کرمخانه می‌شود            بالم فـقط به گرد تو پروانه می‌شود

کـنج حـرم نـشـسـته‌ام و داد می‌زنم            هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود

آقا کرامت تو در اینجا زبان زد است

کرببلای دیگر من شهر مشهد است

دست تو خاک را به نظر کیمیا کند            ظرف مـس وجـود مرا هم طلا کند

حس می‌کـنم کـنار تو نام حسین را            نام حـسین در حـرم تو چـه‌ها کـنـد

پـابـوسی تو پـاره گـریـبـانـمان کـند

راهی به سوی شهر حسین جانمان کند

آن سائلی که دامن لطف تو را گرفت            یادم نرفته نیـمه شبی که شفا گرفت

جان جـواد را که قـسم داد پیـش تو            یک اربعین، از حرمت کربلا گرفت

دارالشفاست کوی تو یا ثامن الحجج

وجه خداست روی تو یا ثامن الحجج

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت رفع ایراد و انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، وجود ائمه مختص آن شهری که هستند نیست بلکه جهانی است بسیار دیده شده فردی در شهری دیگری به ائمه متول شده و شفا گرفته اند

در مشهد آفتاب به دردی نمی‌خورد            بی‌عطر تو گلاب به دردی نمی‌خورد

بیت زیر به جهت رفع ایراد و انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، وجود امام باعث خانه خرابی خورشید نیست بلکه همانطور که در مصرع اول آمده نور خورشید به برکت وجود امام است

یک ذره از تـلـؤلوی تو آفـتـاب شد            خورشید هم کنار تو خانه‌خراب شد

مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام

شاعر : مجتبی صمدی شهاب نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترکیب بند

امـشب دوبـاره بـال پـروازم درآمـد            امشب دوباره عشق سویم با سرآمد
گـشـتم کـبـوتر تا دیـار خـانه زادی            تنها همین کار از دل عـاشق برآمد


قـصد زیارت کردم و اوجی گـرفتم            روحی مرا در چارچوب پیکـر آمد

دور حـرم چـرخـی زدم دیـدم برای            جـارو کـشیدن جـبـرئیل شهـپـر آمد
بستم دخـیلم را به یک جسم مشبک            گـویـا صـدایـی از دل آهـن درآمــد
خـوش آمدی ای زائـر شوریـده حالم
دلـتـنـگ تـو بــودم در آفــاق خـیـالـم
گویا که صاحب خانه بامن روبرو شد            گویا که با من غرقه در گـفتگو شد
رسواترین رفتم ولی از فیض دیدار            بـیـن خـلائـق رتـبـه‌ام بـا آبـرو شـد
کعـبه فـرامـوشم شد آنجا در نـیایش            ذکر همه ارکان و جانم ذکر هو شد
خود را میان عرش دیدم در طوافش            گـویـا بـرآورده مـرا هـر آرزو شـد
مستی دوچـندان شد شمـیم یاس آمد            یک لحظه حس کردم فضا خوش عطروبوشد
گفتم چه عطری مستی‌ام شد بی‌نهایت
گـفـتـنـد زهــرا آمــده ایـنـجـا زیـارت
به به ازین دیدار روحانی و میـقات            به به ازین میخانه عشق و خـرابات
شرط ولایت داشتن درسینه اینجاست            شیعـه فـقط با نام او می‌گردد اثبات
شاه و گدا فرقی ندارد پشت این در            او در رئوفـیت خدا را هست مرآت
اینجا به هر جنبنده‌ای آتش حرام است            آسوده می‌خوابند گردش خیل اموات
اینجا شـفا کار دعـای خادمان است            غـوغـا بود در دفـتـر ثبت کـرامات
این قـبـلۀ هـفـتـم امـیـد عـاشـقـان است
مهـمان پـذیـر پـادشاهی مهـربان است
خورشید شرقی زمین گـنبد طلایش            بوی خدا می‌آید از صحن و سرایش
در آب سقـاخانه‌اش کـوثـر چکـیـده            پرمی‌زند صدها فـرشته در هوایش
درصحن گوهرشاد روضه خوان زیاد است            هرکس که می‌بینی بخواند در ثنایش
پلکی اگر برهم زند راضی شود حق            الحق که بر او می‌سزد نام رضایش

در کفشداری های او در حال تعظیم            روح الأمین گوید خوش آمد بر گدایش
رمز رضایت نامه از حق در نگاهش
آهــوی سـرگـردان دلـهـا در پـنـاهـش
پابوسی‌اش تیر دل درماندگان است            این خـانه آمـال دل افـلاکـیـان است
در هر رواقش بار حورالعین فرش است            بال ملائک زیر پـای زائـران است
دانـه بـرنـج سفـرۀ مهـمـانـسـرایـش            بیمه گرجاوید روح و جسم و جان است
حیوان هم ازاین خانه بی‌بهره نماند            ازبسکه این آقا کریم و مهربان است
ازبسکه او زوّار خود را دوست دارد            آید به استـقـبـالشان خنده‌کـنان است
اینجا شوی حاجت روا بی‌عرض و خواهش
این شه به فرقت می‌کشد دست نوازش
پـاره تـن ثـانـیِّ خــتـم الانــبـیـا شـد            هم نام و هـم اسم علیِّ مرتضی شد
او آمد و حق را به روی پرده آورد            آمـد به ایـران فخـر نـسـل آریـا شـد
او شد سفـیـر اول زهـرا در ایـران            او هـشتمین تـندیس نسل اوصیا شد
جنّت بود یک تکّه از خاک مزارش            ایران ز فـیـضش رتبه دار آسیا شد
باید فضا رفت و از آن بالا نظر کرد            مشـهـد نگـیـن نـقـشه جـغـرافـیا شد
دوری کند هرکس از اینجا تیره بخت است
مشهـد برای خاک ایران پایتخت است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَسُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و پیروی از فرامین و آموزه‌های ائمّه، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در کفشداری های او در حال تعظیم            موسی کمر خم کرده آنجا باعصایش

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

پـاره تـن ثـانـیِّ خــتـم الانــبـیـا شـد            هـم نام و هـم اسـم عـلی ایـلـیـا شـد

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

رمز رضایت نامه از حق در نگاهش           آهــوی سـرگـردان دلـهـا در پـنـاهـش

مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام

شاعر : مرتضی محمد پور نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در بـارگـاه قـرب رضا الـتـجـا کنم            شایـد رئـوف آل عـلی را رضا کنم

مرغ مهاجرم وطنم مشهدالرضاست            من خـاک را به نام شما کـیـمیا کنم


اما چه سود خسته دلی پر شکسته‌ام            من آمـدم که زخـم پـرم را دوا کـنم

باران رحمتت شده جاری و گو چسان            در بحر بیکران تو خود را رها کنم؟

آسوده خاطرم که شوی شافعم به حشر            در هر نفس اگر که شما را صدا کنم

موسای آل فـاطـمه گـشتم اسیـر نیل            بهر نجـات از تو تـمـنّـا عـصا کـنم

مرثیه خوانده‌ای تو ز گودال قتلگاه            از بعد روضه رو به سوی کربلا کنم

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

صبح حریم تو به سحر طعـنه می‌زند            صحن و سرای تو به گهر طعنه می‌زند

سنگ حریم تو که کف پای زائر است            بر هرچه گل ز جنس هنر طعنه می‌زند


این صحبت ستاره و خورشید و ابرهاست            والله گـنـبـدت به قـمـر طـعـنـه می‌زند

شیـریـنی زیارت تو چـیز دیگری‌ست            طـعـم زیـارتت به شِکـر طعنه می‌زند

نـقـش و نگـارهای ضریح قـشـنگ تو            بر واژه‌هـای نـاب هـنـر طعنه می‌زند

بر پایه‌های عـرش و بلـنـدای نُه فلک            گـلـدسته‌های توست اگر طعنه می‌زند

یوسف جمال‌ها به رخت غبطه می‌خورند            با دیـدن ضـریح تو انگـشت می‌بـرنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

لمس کردن حجرالاسود طبق روایات وارده از ائمه دست بیعت با خداوند است لذا جهت جلوگیری از سوء برداشت و کج تابی های ممکن بیت زیر تغییر داده شد

سنگ حریم تو که کف پای زائر است            هر ثانـیه به سنگ حجر طعنه می‌زند

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : جواد کلهر نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

عاشـقـی دربـدری دارد و بی‌سـامـانی            گـاه ابـریست هـوای دل و گه بـارانی

گرچه آرام و قرارم به نظر قرب شماست            شهره‌ام شهره ز سرگشتگی و حیرانی


من بجز کوی شما بر در دیگـر نروم            دولـتـم داد به من فـیض تو را ارزانی

رو به سوی حرم خسرو خوبان گـفـتم            خوب یا بد تو خودت حال مرا می‌دانی

نـیـسـتـم لایق اگـر زائـر کویت گـردم            ریزه‌خواری ز درت نیست کم از مهمانی

چه برانی چه بخوانی تو مرا از کویت            نـروم بـر در دیگـر به هـمـین آسانـی

روز اول به هـوای حرمت جـلـد شدم            مـی‌پـرم گـرد شـمـا تـا نـفـس پـایـانـی

حـرمت ملجاء درماندگی ماست رضا            با تو مـا را نـبـود واهـمـه از ویـرانی

هم غریب الغـربایی و مـعـین الضعـفا            هـم عـلاج غـم و بـیـماری بی‌درمانی

خـادمـان حـرمت از در تو مـی‌یـابـنـد            فـرّ شـاهـنـشـهـی و مرتـبـۀ سـلـطـانی

آنکه شد عارف بالله شما را در طوس            یافت در بحـر ولا مرتـبـه‌ای عـرفانی

: امتیاز

مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام

شاعر : محمد نبوی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

نشان راه، به سمت خـدایـمان دادند            که در حریم خراسان رضایمان دادند

خوشم که بادۀعشقش به جام جان دارم            کـنـار ساقی میـخـانه جـایـمان دادند


به عشق دیدن رویش زیارتش رفتیم            برای ذکر مدیـحـش نـوایـمان دادند

به مادرش قـسمـش داده‌ایم، با لاسر            که سوز فاطمه را در صدایمان دادند

گـرفـتـه‌ایـم جـواز بهـشت اعـلی را            به دست با کـرمش کربلایمان دادند

ادیب شهر سرود این کلام دلجو را            مس‌ایم و در حرم او طلایمان دادند

جلال و جلوۀ او را به چشم خود دیدیم            کنار مضجع پـاکـش جلایـمان دادند

غنی نیم که صفا مروه قسمتم گردد            ولی به حج فـقـیران صفایمان دادند

دودل شدم که بگویم ز درد خود یا نه            که در حرم به نباتی شفـایمان دادند

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : سید مسعود طباطبائی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

اگر از ما نظـر لطف شما برگـردد            چـشم امّید دگر سمت کجا برگردد؟

وای از آن روز که پشت در سقاخانه            کاسۀ اشـکِ تـمـنّـای گـدا بـرگـردد


زده‌ام دست توسل به تو ای آیت حق            تا مگـر حـوصلۀ رفـتـۀ ما برگـردد

بسته‌ام حاجت خود را به کبوتر تا باز            با خبرهای خوش آن فرّ هما برگردد

می‌شود گوش حوائج به جوابش دلگرم            اگر از کوه سخای تو صدا برگردد

نیست در مذهب این سلسله هرگز، دستی            خالی از پنجره فولاد رضا برگردد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

دست بردیم در آرامش گیسوی شما            تا مگـر حـوصلۀ رفـتـۀ ما برگـردد

مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

نگاهم کن! دلم یک خلوتِ جانانه می‌خواهد           کبوتر وار آمد روی گـنـبد!‌ دانه می‌خواهد

عطش دارم! تو در جریانی و دیریست میدانی           دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد


ضمانت کردی و از دست‌های مهـربان تو           برای بستنِ پـیـمان؛ دلم پـیـمانه می‌خـواهد

فـدای آن گـلایُـل‌هـایِ بـالایِ ضریحـت که           ملائک پرور است و دورِ خود پروانه می‌خواهد

گـدا آدابِ دربـاری نـمـی‌دانـد فـقـط از تـو           جواب یک سلام کـاملا شـاهـانه می‌خواهد

سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمی‌دارم           که غم‌هایِ وسیع و بیشمارم شانه می‌خواهد

به گـنـبـد عـادتـم دادی کـنار صحنِ آزادی           کبوتر بچه‌ات را رد نکن که لانه می‌خواهد

به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده‌ست و           براتِ کربلا از دستِ صاحب خانه می‌خواهد!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گـدا آدابِ درباری نمی‌داند فـقـط از تو          سلامی مهربان و کاملا شاهانه می‌خواهد

مدح و مناجات با امام رضا علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مائیم و انـس و الفـت تو یا اباالجواد            در جان ماست محنت تو یا اباالجواد

با اذن فاطمه به دل ما رسیده است            سـرمـایـۀ مـحـبـّت تـو یا ابـاالجـواد


این قـلبـهـای ما که بـنام تو می‌تـپـد            جامی است از ولایت تو یا اباالجواد

ای نـیّـت تو یـاری زوّار خـستـه‌ات            قـربـان قـصد قـربت تو یا اباالجواد

بیمار لاعـلاج نداری در این مطب            محـشر کـند طـبابـت تو یا اباالجواد

هر شاخه گل ز گلشن بالای مرقدت            داروی درد امت تـو یـا ابـاالـجـواد

صحن و رواق و باب و ضریحت بهشت ما            دارالشـفـاست تـربت تو یا اباالجواد

باب الجواد روزی هر صبح و شام ماست            کو دوری از ضیافت تو یا اباالجواد

آنچه ز وصف جنّت اعلا شنـیده‌ایم            بـالاتـر است جـنّـت تو یا اباالجـواد

مـا دل بـریـده‌ایـم ز دولـت مـدارهـا            مائیـم و صبح دولت تو یا اباالجواد

هر کس که بعد مشهد تو کربلا نرفت            از دست داده فرصت تو یا اباالجواد

با ایـنهـمه هـنـوز غـریـبی امـام من            ای جان فدای غربت تو یا اباالجواد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست           هیچ کس از لطف‌تان در این حرم مأیوس نیست

شکرِ حق با شیر مادر مهرتان در دل نشست           واقعا بیچاره هرکس با شما مأنوس نیست


کـربـلا و کـاظمین و سامرا، حتی نجف           هیچ جا بهرمن درمانده همچون طوس نیست

دُرّ و مرجانی که از احسان به سائل می‌دهی           در صدف‌های کفِ اعماق اقیانوس نیست

هرکس از، سوی تو آمد بوی جنّت می‌دهد           بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست

این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است           هم طراز هر پرش صدها پرِ طاووس نیست

دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد "یا رضا"           شأن ذکرت کمتر از یا نور و یا قدّوس نیست

زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند           این همه زائر ولی روزی من افسوس! نیست

نه عبا می‌خـواهم و نه تیـغۀ سلـمانی‌ات           حاجتم این روزها چیزی بجز پابوس نیست

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محسن ناصحی، هاشم وفائی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

عـطـر نـفـست مسیـح را زنـده کـند            با بوی تو گـل شکـوفد و خـنده کند

چـشمم که به گـنبد تو می‌افـتـد، دل            عــطـر صلـوات را پـراکـنـده کـنـد


********** هاشم وفائی **********

ما سـوی تو از روز الـست آمده‌ایم            با جلـوه و جان حق پـرست آمده‌ایم

ما را به کـرامـتی دگر مهـمـان کن            امروز هـمه کاسه به دست آمـده‌ایم

********** هاشم وفائی **********

 مــن ذرّه‌ام و تـــو آفـــتــابــم آقـــا            در آتـش شــرم خـود کــبــابــم آقــا

با جـوشـشی از سـلام خـود آمـده‌ام            لـب تـشنۀ یک جـرعـه جـوابـم آقـا

********** هاشم وفائی **********

گر عرض سلام اولین هدیۀ توست            ره توشۀ آخـرت همین هدیۀ توست

ای زائـر آئـیــنـۀ هــشــتـم ایـن جـا            ذکر صلـوات بهتـرین هـدیۀ توست

********** هاشم وفائی **********

ما خـسته و دلشکـسته‌ایم و مضطر            چـشم همه نـوکـرانـتـان بـر این در

هرچـند بهـشت را ضمـانت کـردید            یک گوشۀ صحن قدس ما را خوشتر

********** محسن ناصحی **********

ما شیعۀ توأیم و بر این ادعا خوشیم            در روضه‌ها به گریه برای شما خوشیم

گاهی به مشهدیم و زمانی به کربلا            یکدم به یا حسین و دمی با رضا خوشیم

********** محسن ناصحی **********

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تـسلیـمـم ای کـریـم که زنـدانی‌ام کنید            فکـری برای بی‌سر و سامـانی‌ام کنید

بخشش بس است، عمر من بی‌نوا گذشت            من را مـؤاخـذه به هـوسـرانی‌ام کـنید


باشد روا ز کثرت عـصیان ردم کـنید            آقای من نـظر به پـشـیـمـانـی‌ام کـنـیـد

بـال مـرا تعـلّـق نـفـسم شـکـسته است            از خود تهـی کـنید مـرا، فـانی‌ام کـنید

آتش زدم به بال و پرم پیـش چـشم تان            تـا که تـوجـهـی به پـریـشانی‌ام کـنـیـد

من حاضرم قسم بخورم خوب می‌شوم            ای مهـربان اگر که خـراسـانی‌ام کنید

تاریکم و به جلوۀ شمس الشموسی‌اش            با هـر فـرازِ جـامـعـه نـورانی‌ام کـنید

تنها خـوشـم به بـابِ جـواد الائـمـه‌اش            آن دور و بر مرا سگ دربانی‌ام کنید

گـریان شدن برای حـسین است آبـرو            با سـوز و آه و زمـزمه بارانی‌ام کنید

تشنه، هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد            یـاد عـزیـز فـاطـمـه قـربـانی‌ام کـنـیـد

من را ببخش اگر که از این غم نمرده‌ام            من را حـلال، بهر گـران جانی‌ام کنید

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

باشد... به رو سیاه، نگـاهی نمی‌کـنید            حـدّاقـل نـظـر به پـشـیـمـانـی‌ام کـنـیـد

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جام‌ها بی‌تاب از رزقِ شراب و باده‌اند            صحن‌ها بهر حـضور سائـلان آمـاده‌اند

با امیـد وصـل این جنّـت تـقـلا می‌کنند            ذرّه‌هـایی که مـیـان راه، بـیـن جـاده‌انـد


کوثر است آب میان صحن و پاکم می‌کند            حوض‌های این حرم الحق که فوق العاده‌اند

مادرم می‌گفت: سجاده نمی‌خواهد حـرم            سنگ های خاکی‌اش بالاتر از سجاده‌اند"

چند عاشق با دو چشم خیس از راه آمدند            گوشۀ باب الجـوادت از نـفـس افتاده‌اند

عـده‌ای با نام زیـبای تو مـستی می‌کنند            عده‌ای هم دور مرقد جامعه سر داده‌اند:

"یا ولـی الله ضـامن شـو گـنهـکـار آمده            تا همین‌جا هم به لطف توست راهم داده‌اند

نسل در نسلت همه آقـا و اهل بخـششند            نسل در نسلم همه محتاج و نوکر زاده‌اند"

اهل ایمان شد هر آن کس که نگاهش کرده‌ای            وای بر آن‌ها که از چـشم شما افتاده‌اند

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : عباس همتی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

تو آن امـام غـریـبی، تو آن امام رئـوف            در این کرانه، به خورشید بی بدل معروف

غزال خسته دوبیت اشک پیش پایت ریخت            همین که شد به نگاهش نگاه تو معطوف


به یک اشارۀ ابـرو « نَهَیْتَ عَنْ مُنکَر«            به مهربانی لبخـند « اَمَرْتَ بِا لْمعروف«

تو نـور را به دلـم ریـخـتـی، نفـهـمـیـدم            نبود سنـخـیـتی بـین ظـرف با مظـروف

وزیده عطر بهشت از شمـیـم گـیـسویت            ندیده است به خود چهرۀ تو رنگ خسوف

برای وصف تو تنهـا سکـوت بـاید کرد            هنوز لـنگ حروفم، هـنوز لنگ حروف

دو خط روایت «ابن شبیب» را خواندم            که پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف

ورق ورق دل من پـر کـشـیـد تا گـودال            که «دعبل» آمد و سر داد روضۀ مکشوف

: امتیاز

مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

پنجره فـولاد هر دم یک گـره وا می‌کند           نام تو در این حـرم کـار مسیـحا می‌کند
روشنای پُـر فـروغ گـنـبد و گـلـدسته‌ات           چشمۀ خورشید را در اصل معنا می‌کند


از گذشته هر زمان تا روزگارم تیره شد           دل مرا در گوشه صحـن تو پیدا می‌کند

کاسب اهل دلی میگفت رزق خویش را           صبح ها از گـوشۀ چـشمت تـمـنّا می‌کند
عشق یعنی اینکه در هر گاه و بی‌گاهی دلم           فـارغ از دنیای بیرون میل اینجا می‌کند
تا به آسانی ببـوسد این ضریـح پـاک را           زائرت شوق زیارت را به دل جا می‌کند
حال من دور از حرم مانند یک ماهی ست که           خسته از تنگ بلور آهـنگ دریـا می‌کند
هر کسی اینجاست دارد با زبان مادری           در قنوتش زیر باران با تو نجوا می‌کند
هر شب جمعه گریز کربلای روضه خوان           در کمیل این حرم یکـباره غوغا می‌کند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنیدزیرا کلمۀ مدارا کردن در اینجا اصلاً کاربرد و معنا ندارد

تا به آسانی ببـوسد این ضریـح پـاک را           زائـرت با سخـتی راهـش مـدارا می‌کند

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : آرمان صائمى نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

دلم دوباره هـواى تو را به سر دارد            هــواى گـنـبـدتـان را دم سـحـر دارد

دلم دوباره کـنارِ تو گـریه می‌خواهد            که گریه بر در باب الجواد اثر دارد


کـنار پنجره فـولاد تو کسى می‌گـفت            که قبل گفتن حاجت، خودش خبر دارد

مگر چه می‌شود آقا که زائرت باشم؟            که طـعـم آب حــرم مــزۀ دگـر دارد

بیا و دست مرا از کرامـتـت پُـر کن
بـیـا و ایـن بـدِ روسـیـاه را حُـر کـن

مـرا نـگـاه شـمـا بـاز انـتـخـابـم کرد            گـنـاه بودم و خـاک حـرم ثـوابم کرد

نسیم صحن گوهرشاد بر رُخم خورد و            جـنـون عـشق تو آقا مرا جـوابم کرد

همینکه نام تو را گفتم این دلم لرزید            پـیـاله بودم و نـام شـما شـرابـم کـرد

به زیر پاى تو بوده سرم خدارا شکر            ببـین که عشق تو آقا مرا گـلابم کرد

کنار تو به خـدا می‌توان خـدا را دید
ز سایۀ حرمت، مـروه و صفا را دید

به احترام تو نـازم که محـترم هستى            امـید مـردم ایـران، یـل کـرم هـسـتى

همیشه و همه جا فـوق انـتـظارى تو            همیـشه و هـمه جا سایۀ سـرم هستى

اگر که صحن و سرایت نبود، می‌مُردیم            براى مردم این خاک، مغـتـنم هستى

دوباره روضه بخوان تا که جان بگیرم من            تو سینه سوخـتۀ صاحب عـلم هستى

قسم به کعبه که عیناً خود مطافى تو
غریب آل على،عین و شین و قافى تو
تـمام حـاجت من اینکه سائـلت بـاشم            خـدا کـنـد بـشود تـا که دعـبـلت باشم

«کـبوترم نـشدم تا کـبوترت گـردم»            کـبـوتـر حـرم و جـلـد مـنـزلت بـاشم

کـرامـتت که به دریـا شده شـبـیـه آقا            چه می‌شود که کمى خاک ساحلت باشم؟

نشسته چشم ترم در مسیـر نیـشابور            به این امید که گردى به محملت باشم

دلـم مـیـان هـمـه زائـران تو گـم شـد
مرید حضرت سلطان، امام هشتم شد

نـسـیـم مـاه مـحــرم وزیــده آقـاجـان            دوبـاره مـوقـع گـریه رسیـده آقا جان

براى غصۀ جدت چه کار باید کرد؟            بگو بمیـر برایش…به دیـده آقا جان

خـدا کند بـشـود نـوکـرىِ این نـوکـر            قـبـول مـادر قـامـت خـمـیـده آقا جان

شـمـا براى فـرج لااقـل دعـایـى کـن            که یاس حضرت زهرا تکیده آقا جان

میان شعر شما حرف کـربلا شد باز
نوشتن از تن ارباب و بوریا شد باز

زدن به سینه ز غم با من و نوا با تو            دوباره شـور عـزا با من و دعا با تو

نوشتن از حرم و داغ خـیمه‌ها با من            گریـز روضۀ کوچه به کـربـلا با تو

نوشتن از سر و دستى که شد قلم با من            زدن به سینه و خواندن ز خیمه‌ها با تو

زبان گرفتن و هق هق ز عمق دل با من            نفس نفس زدن و گریه بی‌صدا با تو

غمین ز داغ گـلـو و لـب امـامـى تو
شکـسـته بـال و پُـر آتش خـیـامى تو

تمام غصۀ تو غصه‌هاى عاشوراست            دلیل گریۀ تو ماجـراى عـاشوراست

به خاک حجـره اگر سر گـذاشتى آقا            فقط براى حسین و براى عاشوراست

بگو براى چه آخر به آب لب نزدى؟            یقین که علت آن تشنه‌هاى عاشوراست

مدافعان حرم را خودت دعا گو باش            که این صدا به خدا هم نواى عاشوراست

مرا به سمت حرم پر بده،صدایم کن
اسیرِ خـانۀ خود کن، مرا رهـایم کن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنیددر حالت زیر نوعی از خود تعریف کردن است تا مدح امام

به زیر پاى تو بوده سرم خدارا شکر            ببـین که گـام تو آقـا مرا گـلابـم کرد

بیت زیر به جهت جلو گیری از کج تابی معنایی و انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد، زیرا امام رضا امام شیعیان تمام کشورهاست نه تنها ایران

به احترام تو نـازم که محـترم هستى            امـام مـردم ایـران، یـل کـرم هـسـتى

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

خـراب زیـر گـلـو و لـب امـامـى تو            شکـسـته بـال و پُـر آتش خـیـامى تو

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : آرش براری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سنگ بی ارزش کنار تو زبرجد می‌شود           سنگ قـبر دوستـانت نیـز مـرقـد می‌شود

تو تـمامـیِّ صفـات خـوب را داری ولـی           «رأفتت» بین صفت هایت سـرآمد می‌شود


ذات قـدسیِّ تو هرگز قـابل ادراک نیست           هرکه در ذاتت تفکـر کرد مُـرتد می‌شود

عـالـم آل یـهـود از عـلـم تو مـغـلـوب شد           پـس اسـیـر عــالــم آل مـحــمّـد مـی‌شـود

گنبدت از بسکه جذاب است ای شمس الشموس           صبح ها خورشید هم مجذوب گنبد می‌شود

بنـدگـی را از کـبـوتـرهای جـلـد آموخـتم           در حـرم عـبـد فـراری هم مقـیّـد می‌شود

گرچه با چشمم ندیدم، با دلم حس کرده‌ام           از کـنـار زائـران تو مـلـک رد مـی‌شـود

زائرت هـرجا رود حتی اگر حاجی شود           در کـنار کعـبه هم دلتـنگ مشهد می‌شود

زائرت هر قـدر در مشهـد بـماند، عاقـبت           بـاز بـین رفـتـن و مـانـدن مُـردد می‌شود

وقت مرگ و قبر و محشر چشم بر راه توأم           تو نیایی خوب من، اوضاع من بد می‌شود

: امتیاز